بابا جونم عاشقتم!!!
سلام باباجونم دلم برات تنگه درحده المپیک!!!
بابایی امروز رفتیم بالای محلاتی با زن عمو و بچه ها ولی عمو ایوب نبود چون رفته بود
ماموریت بابا جات خالی یه جوجه ای خوردیم جالب اینه هیچ مردی هم با ما نبود من ومامان و زن عمو و زهرا ومهدیه(دختر عموم) بودیم البته یه نصفه مردی به نام امیر علی(پسر عموم) با ما بود .
بابا انقدر دلم برات تنگه که نمی تونم توصیفش کنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی