تولد ، تولد ، تولدت مبارک
سلام. امروز دارم از خوشحالی میمیرم،
چون داداش فینقیلیم امروز یه سالش شد ،.
داداش خوشگلم تولدت مبارک....
تا سه روز دیگه همه ی عکساشو میذارم
میخوام راجع به صدرا بگم.
به من میگه آدی به جای آجی
مامان وبابا رو درست تلفظ میکنه
بلده وایسه و گه گداری دو سه قدم راه میره
کلمه هاییی مثل بده بغل رو میگه
خیلی هم مهربونه واقعا دوستش دارم
وقتی میرم مدرسه دلم واسش یه ذره میشه
صدرا مهد کودکم میره تو مهدکودک باهاش مهربونن ولی میگن شیطونه.
توجشن تولدش خاله و دخترخاله زهرا و فاطمه و پسر خاله مهدی رو دعوت کردیم
برای صدرا یک لباس اسکی خریده بودند منم یه لباس وعروسک
بابام و مامانم سکه دادن و آجی زهرا هم پلاک نقره براش خرید.
بعد از کلی رقیصیدن و شادی کیک خوشمزه رو خوردیم جاتون خالی بود و بعد
مامان جون یه پیتزای خوشمزه درست کرده بود که آدم انگشتاشو می خورد.
خلاصه خیلی خوش گذشت .
ودر آخر.....
داداشم نفسم تولدت مبارک!