محمد صدرامحمد صدرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

عسل من = داداش من

آجی ریحانه تو آزمون گاج اول شد!!!!!

سلام من خیلی خوشحالم میدونید چرا ؟؟؟ من تو آزمون گاج نفر اول مدرسهو هفتم استان و بیست و نهم کشور شدم وایییییییییییییی! !! تو پوست خودم نمی گنجم آخه تازه اومدم این مدرسه !! بچه های این مدرسه مهربانند ودوست های صمیمی منم فاطمه و یاسمن و فائزه است ... معلمشم مهربونه و خوب درس میده ولی میتونه بهتر باشه ... وای خدا میدونه اولش چه قد از معلمم بدم میومد ولی داره کم کم خوب میشه ...   خدایی هرکی این مطلبو خوند و بعد نظر نداد کشتمش ... اوا منو نگا میکنه !!! خب بده نظر رو  ... چی شد ؟؟؟؟                دادی ؟...
23 مهر 1392

یه چیز مخصوص بابا!!!

سلام این مطلبو که دارید میبینید برای بهتر ارتباط یافتن من و بابامه...   البته شاید به درد شما هم بخوره نحوی ساخت ایمیل تو یاهو هست    هر کی این مطلبو دوست داشت بگه از این به بعد اینجور چیزا بذارم...   این مطلبو بخونید:   ياهو در اقدامي عجيب نام ايران را از فهرست کشورهايي که هنگام ثبت نام پست الکترونيک  ديده مي شد حذف کرده است. براي ثبت نام و فعال سازي حساب کاربري نيز وارد کردن    شماره تلفن همراه الزامي است و اين کار براي کاربران ايراني غير ممکن است.  اما اين مساله به معناي خداحافظي ياهو از ايران نيست. ما ايراني ها هميشه راه حلي ...
14 مهر 1392

با همه ی شما قهرم!!!

سلام البته چه سلامی!!! مدونید با همتون قهرم میدونید چرا ؟؟؟ چون میایید وبلاگم نظر نمی دید و بعد میرید حالا من چیکار کنم ؟؟؟ 3 روزه میام مدیریت وبلاگم حتی یه نظر هم ندارم قبلا موج نظر بود اما حالا چی؟؟؟     ...
13 مهر 1392

کلیپ ها و بازی های جدید آموزنده

سلام روی هر کدوم که خواستید کلیک کنید (عالیه) کپی بدون ذکر منبع و اجازه من ممنوع Abracadabra   Old MacDonald The leaves on the tree I can sing a rainbow If you re happy and you know it Twinkle twinkle little star Incy Wincy spider The alphabet song When Goldilocks went to the hou Can a flea climb a tree? Playing in the playground Hickory dickory dock The rive...
10 مهر 1392

بابا جونم عاشقتم!!!

سلام باباجونم دلم برات تنگه درحده المپیک !!!   بابایی امروز رفتیم بالای محلاتی با زن عمو و بچه ها ولی عمو ایوب نبود چون رفته بود ماموریت بابا جات خالی یه جوجه ای خوردیم جالب اینه هیچ مردی هم با ما نبود من ومامان و زن عمو و زهرا ومهدیه ( دختر عموم ) بودیم البته یه نصفه مردی به نام امیر علی ( پسر عموم ) با ما بود .                     بابا انقدر دلم برات تنگه که نمی تونم توصیفش کنم ...
5 مهر 1392

آش پشت پا

سلام: تو مطلب قبلیه گفتم بابام رفته مکه الانم مامانم با کمک عمه ام  داره آش درست میکنه الانم پسر داییم ( پارسا ) داره ورجه وورجه میکنه من عاشق پارسام ......                         و هم چنان بابایی ( از ته قلبم ) دلم برات تنگه ...
29 شهريور 1392

بابایی رفت خونه ی خدا!!

سلام : 25 شهریور ساعت 1:45 بابا با هواپیما رفت خونه ی خدا . الانم که  این مطلبو مینویسم دلم برای بابام اندازه یه نخود شده شاید هم اندازه عدس و یا کوچکتر بابایی الان که این مطلبو می خوانی بدون که من همواره بیادتم ولی یه خواهشم ازت دارم خواهش میکنم برای مامانی و داداشم و زهرا وتمام نی نی وبلاگی های عزیز و من و.....دعا کن  بابایی دعاکن امام زمان زود تر ظهور کنه. دعا کن دیگه کسی تو این دنیا بدبختی نداشته باشه                                و در آخر دلم برات تنگ...
26 شهريور 1392

تولد بابایی مبارک!!!!

دو روز پیش 18 شهریور تولد بابایی بود خیلی خوب بود من که خیلی خوشحال بودم                 میدونید چرا چون من عاشق بابامم                      باباجونم تولدت مبارک                 Happy Birthday to you   ...
23 شهريور 1392