محمد صدرامحمد صدرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

عسل من = داداش من

رفته بودم شمال

1392/6/9 14:54
نویسنده : ریحانه
236 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستای گلم:

 

چهارشنبه رفتیم شمال ویلای مامان بزرگم

 

 اونجا خیلی به من خوش گذشت دیروز ساعت 2 نطفه شب

 به خونه رسیدیم نمی دونید که چقد ترافیک بود...افسوس

به همین دلیل چند روز بود که مطلب ننوشته بودم!!!!مژه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مادر منتظر
10 شهریور 92 13:52
سلام ریحانه خانوم گل


شمال خوش گذشت؟


پس حسابی گردش کردی ؟


حال داداشیت چطوره؟


خسته نباشی


دیگه به وبلاگ ما نیومدی سر بزنی دختر


منتظرتم
سلام به شما مادر منتظر و فاطمه گلی


شمال به من خیلی خوش گذشت وجای شما خالی بود...


حسابی گردش کردم و باز هم جای شما خالی بود...داداشم خوبه همه خوبیم.برای چی باید خسته باشم ؟؟؟ خوشحالم .


به وبلاگ فاطمه جون از این به بعد زیاد میام!!!
فاطیما
11 شهریور 92 10:44
ریحانه جونم باتبادل لینک موافقی؟


چرا که نه عزیز دلم
مامان حمید رضا
11 شهریور 92 11:49
سلام ریحانه جون پس حسابی خوش گذشته بهت آب وهوا چطو ربود شمال

مواظب داداشی باشید
سلام مامان حمید رضا جون حسابی خوشگذشت جای شما هم خالی بود آب و هوا هم خوب بود فقط شبا بارون میومد مواظب داداشیمم هستم


مامان حمید رضا
11 شهریور 92 12:15
سارا جون میشه دختر عمه حمیدرضا جونم که یادم رفت تو وب بنویسم


فکر کنم نظر رو اشتباه فرستادی اگر هم درسته من ریحانم قبل از تولدم اسمم سارا بود....
مامان آلما
11 شهریور 92 15:00
رسیدن به خیر. خوش گذشت


خیلی جای شما واقعا خالی بود ای کاش آلما هم بود


مامان حمیدرضا
12 شهریور 92 14:59
نه عزیز نظرت درسته واقعا اسمت سارا بوده چه جالب

آره حالا یه مطلب درباره ی همین می نویسم
مامان حمید رضا
12 شهریور 92 15:03
دیگه تعطیلات شما دانش اموزا تموم شد من که دو ساله فارغ التحصیل شدم امسال دانشگاه میرم
خوش به حالت ولی مدرسه هم حال میده